24آذر 1391 امروز از صبح رفته بودیم خانه خاله منیر . دامون از دیشب به عشق امیر حسام خوابیده بود.از موقعی که رسیدیم تا شب موقع برگشت دامونی در حال بازی با امیر حسام آنقدر بازی کرد که از خستگی تو ماشین خوابش برد. نویسنده : neda fakouri 16:54 روزهای زندگی 30 آذر 1391 655 0 0 ادامه مطلب